مهمانان این جلسه غیر از مولف کتاب، دکتر رضا اکبری دانشیار دانشگاه امام صادق و دکتر حسین هوشنگی استاد فلسفه دانشگاه امام صادق بودند.کتاب حاضر که جزو آثار انگشتشمار در حوزه زبان دینی در ایران به شمار میآید، ضمن بررسی ابهامهای معناشناختی در مورد گزارههای مربوط به خداوند،این پرسش عمده را که آیا سخن گفتن از خدا در قالب مفاهیم رایج در زبان طبیعی معنادار است؟
از رهگذر دیدگاههای متفکرانی چون افلاطون، ابنمیمون، قاضی سعید قمی، ملاصدرای شیرازی، ابن عربی، مالکوم، آلستون، تیلیش و دیگران مورد بحث و بررسی قرار داده است.
این جلسه در حالی برگزار شد که بحث پیرامون زبان دینی از جمله مباحث عمدهای است که طی این سالها به شکلی ضمنی مورد علاقه پژوهشگران قرار گرفته است، اما شاید بتوان مدعی بود که کتاب برای نخستین بار به شکلی کاملاً تاریخی موضوع سخن گفتن از خدا را مورد بحث قرار میدهد.
دکتر علیزمانی در ابتدا با طرح این پرسش که آیا از طریق زبان طبیعی میتوان به طور معنادار، ایجابی و حقیقی و صادق از خدا سخن گفت،ادامه داد در این باره دو مسأله اصلی مطرح است : اول؛ معناداری یا بیمعنایی این نوع خاص از سخن گفتن و دوم؛ معناشناسی این شیوه خاص از سخن گفتن.
این عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با اشارهای به رویکردهای متقدم به این موضوع، به تاریخ الهیات فلسفی و نگاه خاص توماس آکوئیناس نقبی زد چرا که به باور علیزمانی، توماس به دنبال اثبات اصل معناداری سخن گفتن با زبان عادی که مفاهیم رایج را دربردارد نبود؛ بلکه او تمام تلاش خود را در نظریه تمثیل معطوف به چگونگی انتقال به این معنا و شناخت قرار داده بود.به گفته وی تا اوایل قرن بیستم نیز کسی در اصل معناداری این نوع از سخن گفتن تردید نداشت ولی در اوایل قرن بیستم گروهی از فیلسوفان پوزیتیویست این اطمینان را مورد تردید قرار دادند.پوزیتیویستهای منطقی به پیروی از آراء و افکار لودویگ ویتگنشتاین نظریهای راگسترش دادند که براساس آن معناداری زبان در گروآزمون تجربی آن بود.
علیزمانی در ادامه طرح شمای تاریخی سرچشمه مشکل پیرامون سخن گفتن از خدا را رسیدن به ساحت و امری «دیگر» معرفی کرد که از هر جهت با عالم انسانی متفاوت است.
او با تاکید بر سه شاخصه عمده واقعیت متفاوت زبان طبیعی و اینکه مفاهیم اساساً تصویری از واقعیت هستند ،پرسش اولیه کتاب خود را که چگونه میتوان به واسطه زبان طبیعی از امری غیرطبیعی سخن گفت؟ ناظر بر بحثهای موجود پیرامون محدودیت زمانی در الهیات دانست.
البته با وجود این نمیتوان منکر این نکته بود که اگر نتوانیم از خدا سخن بگوییم، اثبات وجود خداوند نیز غیرممکن است. علیزمانی با یادآوری این نکته که اساساً زبان دینی یک مسأله عام است اما بحث سخن گفتن از خدا در هسته مباحث زبان دینی قرار میگیرد، رویکرد خود را در نگارش کتاب حاضر ناظر بر بازخوانی اقوال موجود پیرامون سخن گفتن از خدا دانست و براین اعتقاد بود که در اثر حاضر تلاش شده تا از هر جریان فکری یک نماینده قدرتمند معرفی کند؛ چرا که اگر قرار میبود به تمامی اقوال پرداخته شود، اثر حاضر حجمی سه برابر میداشت. مهمتر از همه اینکه کتاب سخن گفتن از خدا تنها میخواهد مدخلی بر این بحث باشد و هیچ داعیه دیگری ندارد.
پرسشهای پیشرو
پس از علیزمانی نوبت به دکتر رضا اکبری استادیار دانشگاه امام صادق رسیده بود که پیش از هر چیز سعی داشت تا در چند گام امکانات موجود برای سخن گفتن از خداوند را مورد بازخوانی و واشکافی قرار دهد.
او با طرح این پرسش که چرا مفهوم خداوند به عنوان یک مسأله مهم ذهن انسانها را به خود مشغول ساخته، یادآور شد از منظر کسانی که در داخل یک سنت دینی قرار دارند پاسخ به دستورات دینی درباره امکان یا عدم امکان اتصاف خداوند به صفات خاص، بازگشت میکند. اما با وجود این تقدس الهی اقتضا میکند که هر نوع صفتی را نتوان به آن ذات اقدس استناد داد.اما به باور رئیس مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق(ع) اگر به صورت عام و فارغ از دین خاصی به این موضوع بنگریم، دو عامل جدی در پیدایی این سؤال نقش داشتهاند: عامل معرفتشناختی و عامل زبان شناختی.
او با تاکید براین پرسش که تا چه اندازه شناخت انسان از خداوند مطابق با واقع است، به عامل معرفتشناختی اشاره کرد و از سوی دیگر با طرح این نکته که زبان در یک جامعه زبانی با قواعد حاکم بر آن معنادار میشود، این پرسش را پیش کشید که چگونه میتوان از الفاظ این زبان برای پرداختن و صحبت کردن در باب خداوند که وجودی لایتناهی است استفاده کرد؟
اما پرداختن به موضوع مفهوم خداوند و سخن گفتن از ذات اقدس او چه اهمیتی دارد؟
اکبری برای پاسخ به این پرسش ها با نیمنگاهی به رویکردهای ملحدان درسنتهای سابق به سنتهایی اشاره کرد که در آن ملحدان ورود به بحث در باب وجود خداوند را مشروط به ارائه یک مفهوم از خدا میدانند و در این میان به افرادی همچون فلو که در سنت الحاد قرار داشت اشاره کرد.
از سوی دیگر بحث کثرت گروی دینی و موضعی که یک متدین یا یک فیلسوف دین در این مورد اتخاذ میکند، به میزان زیادی با مسأله مفهوم خداوند در ارتباط است.او طی بحث، نقبی نیز به سنت فلسفه اسلامی زد و بر این باور بود که شباهتهای زیادی را میتوان پیرامون سخن گفتن از خدا در میان اندیشمندان ادیان مختلف یافت.
به باور این دین پژوه، اگر الهیاتسلبی در سنت اسلامی در آرای قاضی میرسعید دیده میشود، در سنت مسیحی نزد دیونوسیوس و در سنت یهودی نزد ابن میمون نیز وجود دارد. یا اگر شاهد نظریه کارکرد گرایی در آرای آلستون در دوره معاصر هستیم، تفسیر دیگری از این نظریه را پیشتر در آرای معتزله میبینیم. او در پایان سخنانش، انتشار کتاب «سخن گفتن از خدا» را زمینهساز تقریرهای جدیدتر از دیدگاه اندیشمندان مسلمان اعم از متکلمان، فیلسوفان و عرفا درباره این مسئله کلیدی معرفی کرد و رشته سخن را به دیگر مدعو این نشست یعنی دکتر حسین هوشنگی سپرد.
تکملهای بر بحث
به اعتقاد هوشنگی مسأله اهمیت نگارش کتابی با این موضوع در موقعیت تاریخی امروز ناظر به محوریت زبان و مباحث زبانی است.
البته او تاکید داشت که این اختصاص به فلسفههای تحلیلی و زبانی ربطی به سنتهای فلسفی انگلو ساکسون ندارد، بلکه در فلسفههای اروپایی نظیر اگزیستانسیالیسم (علیالخصوص فلسفه هیدگر)، در جریان هرمنوتیک، فلسفههای ساختارگرا، پساساختارگرا و شالوده شکن این اهتمام با جدیت هر چه تمامتر دنبال میشود.
به طوری که همین عنایت ویژه در پیدایی حوزههای مطالعاتی نوظهوری مانند زبانشناسی و نشانهشناسی، و نقد ادبی تاثیر تام داشته است.هوشنگی با طرح این تاثیر و تاثر میخواست به پیامدهای اهتمام جدید به زبان در ارائه نظرات فلسفی و حوزه های مطالعاتی ای اشاره کند که به گونهای آشکار در مطالعات و اعتقادات دینی اثر گذاشته و بالطبع در ایجاد مسائل جدید در کلام و فلسفه دین موثر بودهاند.
طرح این مباحث مدخلی بود تا این مدرس دانشگاه امام صادق به رویکردهای علیزمانی بپردازد؛ چرا که اساساًبه گفته هوشنگی کتاب سخن گفتن از خدا با نثری زودیاب و در عین حال نقد و ارزیابی منصفانه آرامتفکران غربی به خوبی میتواند به عنوان کتاب درسی در مسائل کلامی جدید به کار آید.او البته تکملههایی نیز برکتاب پیشنهاد کرد. چرا که به گفته وی ارائه نظریه عرفای اسلامی به عنوان یک نظر ترکیبی و در عین حال مستقل در عرض دیگر نظرات میتواند اثر حاضر را کاملتر کند.
از سوی دیگر اشاره به آراء متناظر در جهان اسلام هنگام ارائه برخی نظرات غربی مانند نظریه کارکرد گرایی آلستون که کاملاً با نظریه معتزله متناظر است، به همراه توجه به مبانی متدولوژی و سؤالاتی که در دوره جدید مطرح شده است، به عنوان نکات غیرقابل اجتناب برای درج در چاپهای آتی کتاب حاضر به شمار میآید، که دکتر هوشنگی به آن اشاره کرد.